قانون پیتر؛ آقا داود و زونکن کارهایش
⭕️قانون پیتر؛ آقا داود و زونکن کارهایش:
آقا داود به عنوان کارشناس حسابداری در شرکتی مشغول به کار می شود، پس از چند سال کار حسابداری، در کار مالیاتی خبره شده، و در رسیدگی های مالیاتی، خودش به تنهایی پاسخ گو بوده و کارها را انجام می دهد. او حالا احساس می کند حق شو خوردن و با این همه کار، حقوقش کمتر از بقیه همکاراست و باید نزدیک به مدیر مالی باشد تا اینکه مدیریت شرکت با درخواست افزایش حقوقش موافقت می کند.
یکسال بعد با جمع و جور کردن مشکلات پرونده ارزش افزوده، سرپرستی حسابداری به او اعطا می گردد.
آقا داود همچنان ناراحت و دلخور است و در هر رسیدگی مالیاتی که فشار بیشتری را تحمل می کند، مدام خود را با مدیرش مقایسه می کند تا اینکه تصمیم می گیرد، کل کارهای انجام شده را در قالب یک زونکن نزد مدیرعامل ببرد و کار را بفروشد، ماحصل کار باز هم موفقیت آمیز بوده و مجددا افزایش حقوق می گیرد.
مدیر مالی شرکت از افزایش حقوق آقا داود ناراحت می شود، چون با این همه فشار کاری، تنها شاهد ارتقاء شغلی و افزایش حقوق آقا داود بوده است.
پس از چند ماه، مدیر مالی شرکت که معتقد بود حق شو خوردن استعفا می دهد. حالا آقا داود مدیر مالی شرکت شده است.
آقا داود با کلی مسائل جدید روبرو می شود که اصلا برای او باور پذیر نیست، حضور در جلسات مجمع و هیات مدیره، تدوین بودجه و دفاع از آن، مدیریت تیم مالی، زمانبندی تهیه صورت های مالی و حسابرسی آن بعلاوه اینکه هر روز درخواست گزارشات داشبورد مدیریتی و گزارشات اقتصاد کلان شرکت را از او مطالبه می کنند، از طرفی حوصله و زمان لازم برای حضور در جلسات رسیدگی مالیاتی را ندارد و این وظیفه را به آقا فرهاد، یکی از پرسنل تیم مالی، محول می کند. آقا فرهاد نیز پس از انجام چند پرونده مالیاتی شرکت، ابزار نارضایتی نموده و درخواست افزایش حقوق می دهد.
آقا داود هم از حقوق و سمت جدید خود راضی بوده و دیگر اعتراضی ندارد.
به چرخه ای که تشریح گردید قانون پیتر می گویند. طبق این قانون، ارتقا هر فرد به توانمندی ها و دستاوردهای او در جایگاه فعلی اش بستگی دارد نه به توانمندی ها و شایستگی های مورد نیاز در سمت جدید. نتیجه اینکه هر فردی تا جایی ارتقاء پیدا می کند تا به سطح بی لیاقتی برسد و کاری از دستش بر نیاید.
